جدول جو
جدول جو

معنی چراغ آویز - جستجوی لغت در جدول جو

چراغ آویز
چلچراغ، قندیل
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چراغ روز
تصویر چراغ روز
چراغ کم نور و بی فروغ
کنایه از آفتاب، طاس زر، چتر زرّین، طاووس مشرق خرام، چتر زر، چتر روز، خایه زر، غزاله، چتر نور، طاووس فلک، چراغ سحر، اسطرلاب چهارم، خایه زرّین، طرف دار انجم، طاووس آتش پر، سپر آتشین، گیتی پرور
فرهنگ فارسی عمید
(چَ / چِ غِ)
چراغی که بر آسیای کلان مثل آسیای آب و خراس روشن کنند تا بروشنائی آن کاری که در آسیابانی باید کرد، خاطرخواه بعمل آید. (آنندراج). چراغ مخصوصی که آسیابان در آسیا روشن کند، برای رفع تاریکی:
نیست ممکن کز غبار کلفت دوران سلیم
اختر ما چون چراغ آسیاروشن شود.
سلیم (از آنندراج).
زبان شکوه فرسودی ز چرخ بیوفا دارم
ولی در گرد کلفت چون چراغ آسیا دارم.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(چِ)
دهی است از دهستان میرده بخش مرکزی شهرستان سقز که در 21هزارگزی جنوب باختر سقز و2هزارگزی جنوب شوسۀ سقز ببانه واقع شده، کوهستانی و سردسیر است و 150 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات، لبنیات، توتون و تنباکو، شغل اهالی زراعت و گله داری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ غِ)
چراغ کم نور. (آنندراج). عبارت از چراغ بی فروغ. (غیاث). کنایه از چراغ کم سو و کم نور:
خدایا سینه ای بی سوز دارم
دلی همچون چراغ روز دارم.
وحید (از آنندراج).
، آفتاب. (آنندراج ناظم الاطبا). کنایه از آفتاب. (غیاث) :
صرصر آهم چراغ روز را خاموش کرد
موج اشکم آسمان را حلفه هادر گوش کرد.
؟ (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا